چهل و نهم نوشت ...

ساخت وبلاگ
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

چهل و نهم نوشت ......
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 11:45

خیلی وقتا که به خواهرم فکر می کنم ناگهان حس می کنم یه ثروت عظیم داشتم و از دستش دادم و خیلی فقیر و بیچاره شدم ... یه احساس تنهایی و غربتی می کنم که هیچ چیزی نمیتونه جبرانش کنه ...

چند هفته پیش یکی از همسایه های قدیمی که دخترشون با خواهرم دوست بود و الان ساکن آمریکا هستند تازه متوجه شد بودند و بهم پیام دادن ولی هر چقدر با خودم کلنجار میرم نمیتونم به مامانم بگم

چهل و نهم نوشت ......
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 78 تاريخ : شنبه 3 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:22

اینجا می نویسم چون کسی نمی خونه و مجبور به مراعات و سانسور نیستم ... این روزا در بدترین شرایط روحی هستم خیلی بی انگیزه و مستاصل ... هیچ امیدی ندارم غیر از این که چند روز دیگه محرم شروع میشه و شاید یه کم سبک بشم ... واقعا از ته دل از خدا میخوام که اگه قراره بعد از محرم همین طوری باشم و تغییری نکنم د چهل و نهم نوشت ......ادامه مطلب
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 75 تاريخ : شنبه 3 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:22

هیچ وقت حال و روزم انقدر فجیع نبوده واقعا از لحاظ روحی داغونم و نمیدونم چه کار کنم. انقدر حالم بده که بعضی وقتا قلبم درد می گیره و نفسم بند میاد.

چهل و نهم نوشت ......
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 76 تاريخ : شنبه 3 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:22

در دنیایِ خیال، چهارشنبه شب است و من خسته رسیده ام قم. می ­آیم داخلِ خانه سلام می ­کنم و تو را نمی  بینم. از مامان سراغت را می ­گیرم می ­گوید در راهند هنوز نرسیده اند. شام می ­خوری؟ می ­گویم نه الان خ چهل و نهم نوشت ......ادامه مطلب
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 85 تاريخ : شنبه 22 آذر 1399 ساعت: 10:56

حالم خیلی بده دلم گرفته و قلبم تیر میکشه ... بغض راه گلوم رو گرفته و نمیتونم نفس بکشم ...

حوصله درس خوندن رو ندارم ... عصر رفتم سر کمد خواهرم و وسایلش رو زیر و رو کردم کلی کتاب ازش مونده و کلی خاطره ...

دلم نمیخاد تووی این وضعیت باشم نمیدونم چیکار کنم تا از این حالت خارج بشم ... کاش زیاد زنده نمی موندم ... کاش یکی بود میتونستم باهاش درد دل کنم ...

چهل و نهم نوشت ......
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 86 تاريخ : شنبه 22 آذر 1399 ساعت: 10:56

یکی از چیزهایی که خیلی اذیتم می کنه اینه که من با این سن وسال هنوز نمیدونم چی درسته و چی غلط ... از مدت ها قبل این حس رو داشتم ولی بعد از این اتفاق شدید تر شده ... حسی که کل زندگیم رو مختل کرده ... نم چهل و نهم نوشت ......ادامه مطلب
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 22 آذر 1399 ساعت: 10:56

خیلی دلم گرفته ... واقعا نمیدونم باید چیکار کنم ...خیلی از خودم بدم میاد به نظر یه انسانِ احمقِ بی مصرف هستم ...

عقربه هایِ ساعت انگار چسبیده اند تکون نمیخورن ... نمیدونم خدا اصلا حواسش به من هست ...؟ خسته شدم خدایا ...

چهل و نهم نوشت ......
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 79 تاريخ : شنبه 22 آذر 1399 ساعت: 10:56

می خواستم برم تهران چند روز تک و تنها بمونم وسایلم رو جمع کردم ولی صبح هوا بارونی بود مامان گفت نرو میترسم و نرفتم. بعدم از صرافتش افتادم اینرسی خیلی زیادی دارم. الان هم که معلوم نیست چی میشه شاید راه چهل و نهم نوشت ......ادامه مطلب
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 84 تاريخ : شنبه 22 آذر 1399 ساعت: 10:56

این روزا به این فکر می کنم که چطوری می میرم؟ چند سالمه؟ آیا به سختی می میرم یا در آرامش؟ کسی هست که بعد از مردنم منو به خاطر بیاره یا نه ...؟ اون دنیا چطور زیاد عذاب می کشم یا خدا می بخشدم؟ اون دنیا دیگه مثلِ این دنیا این حسِ مزخرف تنهایی نیست؟

چهل و نهم نوشت ......
ما را در سایت چهل و نهم نوشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tiredengineer2 بازدید : 90 تاريخ : شنبه 22 آذر 1399 ساعت: 10:56